منشي
ژنرال
مسئول آموزش
سياستمدار
صفحه اصلي
رتبه در بين متحدين
انجمن
ورود به بازي ايکاريم
مطالب روز
به اتحاد ساري خوش آمديد
تاريخ شهر ساري
به طور دقيق تاريخ به وجود آمدن ساري را نمي‌توان تشخيص داد زيرا در کهن‌ترين آثار مربوط به ماقبل تاريخ نوين جهان نيز نام آن بوده است ولي قدر مسلم آنکه بدون هيچ ترديدي نظام شهري آن به بيش از 205000 سال مي‌ رسد. بر اساس شاهنامه فردوسي توسعه بناي آن را به اسپهبد طوس پور نوذر به دليل به جا گذاردن يادگار پدرانش (منوچهر، ايرج، فريدون) نسبت دهند، و بر اساس روايت تاريخ نويسان يوناني در زمان هخامنشيان پايتخت تمدن هيرکانيا و به نام زادراکارتا بوده است ( منابع ايراني در جنگ ها از بين رفته اند ). پس از حمله اسکندر مقدوني آن شهر در آتش با خاکستر يکسان گرديد (اين اقدام اسکندر به واضح نشان از وجود تمدن پيشرفته آن زمان در آن شهر را مي‌دهد) و طبق سياست هاي اسکندر مقدوني شهري جديد در کنار آن ساخته گشت و نام آن را تمبراکس (سيرينکس) که نام يکي از سرداران سپاه اسکندر بود نهادند. شايان ذکر است که بناي آن شهر حدود 12 کيلومتر با بناي شهر کنوني ساري فاصله داشت و در نزديکي روستاي اسرم کنوني ساخته گشته بود. بر اساس تحقيقات باستان شناسان در زمان ساسانيان تمدني بزرگ در اين ناحيه بوده است. چنانکه در زمان احداث خط راه آهن و حفاري هاي مربوط به آن کوزه‌ها و سفالهاي مربوط آن زمان بدست آمد.
فرخان بزرگ
براساس برخي مستندات تاريخي فرخان بزرگ در سال 56 ه.ق. ساري را که براي مدت زمان طولاني مورد توجه واقع نگرديده بود را به کلي مرمت و بازسازي کرد بطوري که حتي بناي ساري را به وي نسبت مي‌دهند. مدتي پسر فرخان حاکم ساري بود و پس از آن بدليل تهاجمات دشمنان فرخان بزرگ، وي اين ديار مرکز حکومت خويش نهاد. تا قرن دوم هجري دين مردمان آن زرتشتي بود و در آن سال ها سپاه خليفه عباسي توانست به ساري حمله کرده و بدين جهت مردم را مسلمان نمايند ولي پس از رفتن آنها بدليل ظلم و ستم خليفه مردم باري ديگر به دين زرتشت پناه بردند تا آن جا که نمايندگان و مبلغان دين اسلام از طرف امام جعفر صادق توانستند با ايجاد گرمي و محبت در بين مردم آنان را به اسلام و مذهب شيعه بگروايند و بدين دليل مذهب مردم مسلمان ساري از همان ابتدا شيعه بوده و است؛ در سال 136 ه.ق. ملامجدالدين از طرف امام صادق به ساري آمد و پس از آن يحيي پور يحيي و سجاد و عباس از فرزندان امام موسي کاظم به ساري آمدند و در بين مردمان زندگي کردند و در اين ديار درگذشتند.
کارن کبير؛ پادشاه طبرستان
ساري زماني تحت فرمانروايي اسپهبد قارن (کارن) بود و به دليل افتخارات بزرگي که او براي طبرستان آورد پس از گذشت چندين قرن هنوز از خاطره‌ها بيرون نرفته و يکي از خيابان هاي ساري به پاس زحمات بزرگ او بدين نام است و پس از آن مازيار پور قارن حکومت کرد که او نيز مردي بزرگ بود و اقدامات نيک وي هنوز هم پابرجاست، سپس حاکمان منصوب يعقوب ليث صفاري و امير اسماعيل ساماني تا سال 298 در ساري حکمراني کردند تاآنکه در آن سال روس ها ساري را به آتش کشاندند و پس از آن حکومت در دست آل زيار که اهل تسنن بودند و آل بويه که اهل تشيع بودند قرار گرفت تا سال 426 که سلطان محمود غزنوي به ساري آمد و بسياري از شهر را ويران نمود و آخرين نماينده غزنويان در ساري (رستم شاه غازي) تا به سال 558 حکمراني کرد، اومدرسه مرقدعلاءالدوله ( همان جايي که هم اکنون مسجد شاه غازي واقع است) را تجديد بنا نمود. بهنگام حمله مغول حسام الدين اردشير از سلسله کينخواريه بجهت آنکه بتواند در برابر مغول ها مقاومت نمايد پايتخت خويش را از ساري به آمل برد؛ پس از مغول ها مرعشيان که در اصل عرب بودند بر ساري حکم راني کردند تا سال 795 ه.ق. که تيمور به ساري حمله کرد و دستور قتل عام مردم را صادر نمود و با خاک يکسان کرد. پس از مرگ تيمور دگربار مرعشيان آمدند و پس از آن حکمراني ساري در ميان چند خاندان بود تا آن که سلسله آل جلاويه بر سرکار آمدند.
ساري در دوره صفوي
شاه عباس بزرگ بدليل آن که از طرف مادر مازندراني بود علاقه فراواني به آباد کردن مازندران داشت و او دهکده طاهان در شمال شهر و نزديکي ساحل دريا را شهر کرد و آن را مرکز مازندران کرد؛ پيتر دلاواله جهانگرد معروف ايتاليايي که به سال 1025 ه.ق. ساري را ديد و يک شب در آن اقامت گزيد درباره ساري چنين نگاشته است: « ساري حصار ندارد و تا چشم مي‌بيند باغ هاي ميوه و خصوصا مرکبات در آن بسيار فراوان است جالب آن جاست که سقف بسياري از خانه‌ها مرکب از ساقه خشک غلات و گل مال است و فقط برخي از خانه‌ها سقف سفالي دارند، مردماني بسيار مهربان دارد و آنان کمال لطف و محبت را نسبت به من روا داشتند؛ فرداي آن روز به قصد عزيمت به فرح آباد که شاه در آن جاست ساري را ترک کرديم، چهار فرسنگ بين ساري و فرح آباد راه بود و فرح آباد با دريا دو مايل فاصله داشت و در ميان راه اثرات درختان تازه قطع شده را مي‌ديديم و کارگران مشغول سنگ فرش جاده بودند وقتي به فرح آباد رسيديم خبردار شديم که شاه در آن جا نيست و شاه که نمي‌تواند در يک مکان ثابت بماند به دو فرسنگي غرب فرح آباد رفته بود.» و اما فرح آباد آن شهر زيبايي که شاه عباس بنا کرد عمر زيادي نداشت و در حمله شبانه روس ها به آتش کشيده شد و پس از آن ساري باري ديگر مرکز مازندران گرديد؛ پس از قتل نادرشاه، محمدحسن خان قاجار که توانست حکومت مازندران را به دست گيرد دستور داد تا از استرآباد تا شهسوار راه سنگ فرش را تعمير کنند و او پلي بروي تجن کشيد که به پل محمدحسنخاني مشهور گشت البته بعدها در اثرزلزله خراب شد ولي پل بارفروش (بابل) هنوز هم باقي است.
ساري در زمان قاجاريه
در زمان زنديه هيچ تغييري در ساري ايجاد نشد ولي پس از مرگ کريم خان زند؛ آقا محمد خان قاجار که توانست به سرعت خود را به تهران برساند و پس از آن با کمک سران ايل اشاقه باش در دشت گرگان مازندران و گيلان را به تصرف خويش درآورد، به اين ديارآمد و در15 ربيع الثاني 1195مصادف با آغاز نوروز در ساري تاج گذاري کرد و ساري را پايتخت خويش نهاد؛ او سه گنبدان ساري را به توپ بست ولي بدليل آنکه آن بنا بسيار مستحکم بود خراب نشد؛ در آن سال ها بدليل آنکه برادران آقامحمدخان قصد پادشاهي را داشتند ساري مورد تهاجم بسياري از دشمنان او واقع گشت و بيشتر اوقات در آتش مي‌سوخت، به همين دليل تهران را دارالخلافه خويش قرار داد در حاليکه ساري پايتخت قاجارها بود. آقامحمدخان در سال 1209 گنج هاي نادرشاهي را در کاخ خود در ساري مخفي کرد و پس از آنکه در شوشي قفقاز به قتل رسيد فتح علي شاه در تهران تاجگذاري کرد به دستور وي گنج هاي نادرشاهي را از ساري بردند. در زمان فتح علي شاه محمد ملک آرا پسر ارشد او حاکم ساري بود و او کاخ بزرگي را ساخت که بعد ها به نام نوباغشاه نهادند (هم اکنون مکان اين باغ پادگان است). اَبِت جهانگرد معروف که در زمان فتح علي شاه به ساري آمد نوشته است که : بيشتر حصار هاي شهر در اثر زلزله خراب بود خندق باريک و کم عمقي در برخي قسمت هاي شهر به چشم مي‌خورد، محيط شهر دو مايل مربع است شش محله دارد سه هزار خانوار جمعيت در آن شهر ساکن اند کف کوچه‌ها سنگ فرش است و از نظر فرهنگ سطح بالايي دارد و هفتاد مدرسه دارد، ملک آراء باع هاي بسياري را در ساري احداث کرد و در ساري فقير زياد است و تا تهران هشت روز (!) راه است و به فاصله يک مايل از ساري رودي بزرگ مي‌گذرد. ناصرالدين شاه در زمان شاهنشاهي خويش دو بار به ساري آمد و عکاس باشي وي از ساري عکس هاي فراوان گرفت. محمدعلي شاه که از گرگان به تهران مي‌رفت در ميان راه به ساري آمد و با استقبال مردم در نزديکي پل تجن مواجه گشت و با حبيب اله ميرزا حاکم ساري زير آن پل محرمانه به گفتگو نشست بطوريکه مشروطه خواهان حبيب اله ميرزا را به ظن آنکه مستبد باشد ترور کردند.
ساري پس از دوره قاجار
اگرچه در ابتداي قاجار به ساري کم و بيش توجه مي‌شد ولي در پايان دوره قاجار ساري رو به ويراني گذارده بود، بي ترديد نظام کنوني ساري پس از قاجار و در ابتداي قرن بيستم ميلادي به وجود آمد، در آن سالها عمارت نوباغشاه که نمادي از سلطه قاجارها بود را خراب کردند و در آن مکان پادگان احداث نمودند و سبزه ميدان را ايجاد کردند؛ خيابان ها را پهن تر کردند و خيابان شاه عباس (18دي) را ساختند و البته بسياري از ساختمان هاي تاريخي نيز در کنار آن از بين رفت و ساختمان استانداري، شهرباني احداث گرديد که بعد ها از تخريب شد ولي ساختمان دادگستري از آن دوران هنوز هم باقي است، در زمان جنگ جهاني دوم، نيروهاي اتحاد شوروي به ساري آمدند و ساري به تصرف روس درآمد و پس از جنگ جهاني در زمان محمد رضا شاه پهلوي پل جديد تجن احداث گرديد و فرودگاه دشت ناز و جاده کمربندي و احداث خيابان قارن و ساخت ميدان وليعهد ( ميدان امام خميني کنوني ) و افتتاح گرديد.
درباره اتحاد
تمامي حقوق اين اثر متعلق به سايت بنويس مي باشد.

قوانين

متحدين
دشمنان
جهان ايکاريم > اتحاد ساري
متحدين ساري
(  ) امتياز سياستمداري
صفحه داخلي
صفحه بيروني
نمايش جهان
000
000
000
000
000
منابع
اتحاد صلح و دوستي ساري
اتحاد ساري در تاريخ 16 فروردين 89 تاسيس گرديد . شعار اتحاد برادري و دوستي ميباشد .